شعر در مورد دست گرفتن
شعر در مورد دست گرفتن
شعر در مورد دست گرفتن ,شعر درباره گرفتن دست,شعر در مورد گرفتن دست,شعر دست گرفتن,شعر در مورد دست گرفتن,شعر گرفتن دست عشق,شعر درباره گرفتن دست,شعر عاشقانه گرفتن دست,شعر در مورد گرفتن دست,شعر با کلمه دست گرفتن,شعر با کلمه ی دست گرفتن,شعری در مورد دست گرفتن,شعری درباره دست گرفتن,شعر درباره ی دست گرفتن,شعر کودکانه در مورد دست گرفتن,شعر مفهومی در مورد دست گرفتن,شعرهای کودکانه در مورد دست گرفتن
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد دست گرفتن برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
دستت را می گیرم و
به خلوت دلم می برم،
خانه مان را نشانت می دهم
شعر در مورد دست گرفتن
نگران من نباش
دستهایم را
به از دست دادن عادت دادهام.
شعر درباره گرفتن دست
دستم را بگیر
و با خود
به هر جا که خواستی ببر،
دستم …
پرنده ای کوچک
که پرواز را نمی داند.
شعر در مورد گرفتن دست
بیا،
و مرا هم با خود بیاور از رویا!
بیا،
و دستم را بگیر تا گُم نکنم جاده ی برگشت را!
شعر دست گرفتن
دلتنگم،
با دست هایم که دست هایت را نگرفت
لکنتی از هزار واژه ی غریب را کنارِ هم وصله می کنم
شعر در مورد دست گرفتن
چون دست برآرم به گرفتن، که ز غیرت
بارست به من عبرت از ایام گرفتن
از نام گذر کن که کند روی سیاهت
از ساده دلی همچو نگین نام گرفتن
شعر گرفتن دست عشق
خالیست دست هر که به این نشأه آمده است
دست تهی است بهر گرفتن، دهنده کیست؟
فریاد چون سپند به جایی نمی رسد
از بحر آتشین حوادث، جهنده کیست؟
شعر درباره گرفتن دست
زین همه اسباب نومیدی چه بر گیرد کسی
آنچه می باید گرفتن دست ناگیرا گرفت
عقده ئی از کار ما نگشود سعی نارسا
ناخن تدبیر ما آخر دل ما را گرفت
شعر عاشقانه گرفتن دست
به دست پر، عنان نتوان گرفتن اسب سرکش را
تهیدستی عنان نفس بدفرجام می پیچد
اگر صید مراد هر دو عالم در کمند آرد
زناکامی همان صائب دل خودکام می پیچد
شعر در مورد گرفتن دست
عیار آن لب شیرین و ساعد سیمین
توان گرفتن از دست و لب گزیدن من
ز بس که تلخی دوران کشیده ام صائب
دهان مار شود تلخ از گزیدن من
شعر با کلمه دست گرفتن
زود خواهد دست گلچین را گرفتن در نگار
لاله های خون که از منقار بلبل می چکد
از عرق هر دم دهد شهری به طوفان چهره اش
شبنمی گر وقت صبح از چهره گل می چکد
شعر با کلمه ی دست گرفتن
دستت را که توی انگشتهایم فرو کردی
انگشتهایمان هم را در آغوش خواهند کشید!
شعری در مورد دست گرفتن
دستهای تو
صبحی روشناند
صبح جمعهی پاییز
که زیر ملافهی سردی به موسیقی دوری گوش میکنم
شعری درباره دست گرفتن
دستم را بگیر
مرا بگیر از خودم
مرا ببر با خودت.
شعر درباره ی دست گرفتن
دلت را، وجودت را، قلبت را
به من بسپار
دستت را به من بده
به دستهایی که همیشه برای تو باز است
در من عشقی است
که به نام تو شعله میکشد
شعر در مورد دست گرفتن
بیشتر بخوانید :
اشعار فریدون مشیری
اشعار علیرضا روشن
اشعار احمدرضا احمدی
اشعار علیرضا بدیع
اشعار ژاله اصفهانی
- ۹۷/۰۷/۰۹